آیت الله بهجت از روضه‌های صریح و بی پرده خوششان نمی‌آمد گویا اینگونه روضه‌ها را تکرار بی حرمتی و بی ادبی می‌دانستند. گاهی به بعضی می‌فرمودند: «این شعر را دیگر نخوانید.»

به گزارش خبرنگار مهر، برپایی عزاداری علی الخصوص در ایام عاشورا از سوی بزرگان زیادی سفارش شده است. در همین راستا در کتاب «صحبت سال‌ها» که آئینه زندگی و مرام آیت الله محمدتقی بهجت از زبان فرزند بزرگوارش حجت الاسلام علی بهجت است در خصوص توسل و اهمیت برپایی عزا در ایام سوگواری چنین آمده است:

توسلات مأثور

مرحوم پدر برای توسل به اهل بیت به همین توسلات مأثور توصیه می‌کردند و می‌فرمودند: بهترین توسلات همین توسلات مأثوره است؛ ولی باید قلب همراه زبان باشد.

خود ایشان هم در عمل به این گفتار پیش قدم بودند و به بسیاری از ادعیه و توسلات مأثور التزام داشتند در حرم های ائمه بیشتر زیارت امین الله و زیارت جامعه کبیره را می‌خواندند. چنانکه گفته شد، در حرم حضرت معصومه نیز زیارت جامعه را قرائت می‌کردند و معتقد بودند دراینجا باید به نیت زیارت تمام ائمه‌ی این زیارت را خواند.

از ایشان نقل شده که ائمه ما با به جاگذاشتن این دعاها می‌خواستند ما را دائماً در نور ببینند.»برپایی عزا در ایام سوگواری مقید بودند در روزهای ماتم و عزا عزاداری کنند.

بزرگداشت عزای سیدالشهدا ع برای ایشان بسیار مهم بود؛ می‌فرمودند: شرکت در این مجالس تعظیم شعائر است. ما باید به شعائر خود عظمت ببخشیم و آنها را عزیز نگه داریم و به آنها اعتنا کنیم و برایشان رفت بگذاریم و عمر عزیز خود را صرف آنها کنیم.

البته با تعطیلی حوزه در روزهای سوگواری به غیر از روز عاشورا، چندان موافق نبودند معتقد بودند منافاتی ندارد، انسان هم درسش را بخواند و هم احترام عزای اهل بیت با را با ذکر مصیبتی حفظ کند. اضافه شدن تعطیلات حوزه را خسارت می‌دانستند می‌فرمودند: «در نجف این طور نبود که علما هر روز روضه و مجلس داشته باشند فقط فاطمیه بود؛ آن هم یکی از علما، روز عاشورا هم در مجالس و عزاداری‌ها شرکت می‌کردند.»

برای مراسم عزا زیارت آن امامی را که روز شهادتش بود می‌خواندند. این یکی از آدابشان بود خود ایشان هم گاهی مصیبتی را که بر آن معصوم وارد شده بود، ذکر می‌کردند هفت هشت دقیقه آن فراز تاریخی را بیان می‌کردند و در مقام اظهار محبت جملاتی می‌فرمودند؛ مثلاً «قربان مقامش بروم.» آنگاه سر به زیر می‌انداختند و بعد که سربلند می‌کردند، چشمانشان مملو از اشک بود سفارش می‌کردند در عزاداری‌ها باید ادب رعایت شود. برخی اشعار را نمی‌پسندیدند خوششان نمی‌آمد که هر تعبیری در این مجالس بیان شود.

می‌فرمودند: وقتی که آن منبری می‌خواست ذکر مصیبت را شروع کند شعر خودش را زمزمه می‌کرد روزی دیدند ناگهان در بین تضرع و زاری خندید از ایشان پرسیدند: «چه شد که ناگهان وسط عزا خندیدید؟» گفت: «آخر یک دفعه متوجه حرف روضه خوان شدم که داشت می‌گفت: «شمر پدرسگ آن کار را کرد!» از این مطلب خنده ام گرفت.

از روضه‌های صریح و بی پرده خوششان نمی‌آمد. گویا اینگونه روضه‌ها را تکرار بی حرمتی و بی ادبی می‌دانستند. گاهی به بعضی می‌فرمودند: «این شعر را دیگر نخوانید در مجالس عزا بیشتر در پی این بودند که ذکری از اهل بیت به میان آید و حالت حزنی ایجاد شود. یکی از مواردی که در مجالس عزا بر آن تأکید می‌کردند این بود که آخر مجلس به ذکر مصائب سیدالشهدا ختم شود؛ هرچند مجلس امام دیگری باشد. مثلاً در روز شهادت امام کاظم به بنده می‌فرمودند: «بسپارید مصیبت امام حسین را بخوانند اگر بعضی این کار را نمی‌کردند توبیخ می‌کردند! مثلاً می‌پرسیدند: یادش رفت؟ شما نگفته بودید؟ نسپرده بودید؟ در مسافرتها که روضه خوان جدید بود می‌سپردند که تذکر بدهند. تأکید می‌کردند امام حسین این قدر بزرگ است که همۀ امامان و پیامبران به ایشان متوسل می‌شدند.

مرحوم پدرم می‌فرمودند گریه بر سیدالشهدا از افضل مستحبات است؛ از همه مستحبات بالاتر است یا در ردیف نماز شب است و یا حتی از نماز شب هم بالاتر چون نماز شب حالتی جسمی دارد؛ ولی گریه بر سید الشهدا روحی است و عامل آن در درون انسان است. کلید آن در نهان قلب است و این خیلی ارزش دارد.

معتقد بودند گریه‌ای که برای امور دنیوی، نباشد رابط انسان با عالم بالاست وقتی می‌خواهید وارد حرمی شوید طلب اجازه کنید و اذن دخول بگیرید. در روایت است که اگر برای اذن دخول حرم امام حسین اشک از چشمت جاری شد، بدان به تو اجازه داده شده است. پس این اشک رابط انسان با ماورا است.

این اشک، نشانه است، رمز است. فقط اتفاقی آمد علامت این است که به تواذن فیزیولوژیکی نیست اگر اشکی آدم داده اند. برخی گریه را مذموم می‌دانند؛ در حالی که خیلی از انبیا از خوف خدا، یا شوق لقاء الله گریه می‌کردند در شوق رسیدن به معشوق حقیقی عالم بکا داشتند.
همیشه بر این نکته تأکید می‌کردند که شرکت در مجالس سید الشهدا لا محبت به ذوی القربای پیامبر است؛ همان ذوی القربایی که قرآن به مودت آنها سفارش کرده و مودت آنان را مزد رسالت قرار داده است.

شرکت در این مراسم اجر رسالت پیامبر است. به این نیت برو و به خدا بگو تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو می‌خواهی انجام می‌دهم به کسانی که تو دوستشان داری، محبت می‌کنم. بر همه لازم است این کار را انجام دهند. در این کاری که از دست بر می‌آید کوتاهی نکنند و در این مجالس شرکت کنند و فقط با ترجیع صدای مداح به هیجان نیایند و چیزی که آنها را به هیجان می‌آورد، محبت و عشق اهل بیت و اولیای خدا باشد.

اصرار داشتند وقتی مجلس برگزار می‌شود، برتری‌ها و امتیازات اهل بیت و فضائل و مناقب این حضرات در آن بیان شود و در آن از روضه‌های شفاف و صریح نخوانند.