مردمان آزرده از مشکلات ناله میکنند اما راه رفع آنها را کسی نمیداند و برای آن اهتمامی هم صورت نمیگیرد، اقتضای روزگار عسرت هم جز این نیست ولی این امر نباید توجیهی برای ناتوانی و قصور شود.
به گزارش خبرنگار مهر، همزمان با فرا رسیدن سالروز کودتای ۲۸ مرداد، استاد رضا داوری اردکانی چهره ماندگار فلسفه کشورمان مطلبی در خصوص این اتفاق نگاشت.
داوری اردکانی در این مطلب نوشته است: بیست و هشت مرداد روز سیاهی در تاریخ معاصر ایران و آغاز صورت تازه ای از قهر و غلبه قدرتهای جهانی بر کشورهای توسعه نیافته و در راه توسعه است. هفتاد و دو سال پیش در چنین روزی آمریکا و انگلیس با یک چشم بندی امنیتی سیاسی، دولت ملی دکتر مصدق را ساقط کردند. کودتای ۲۸ مرداد آغاز درهم کوبیدن همه نهضتهای ملی و استقلال طلب در جهان بود. از بد حادثه همزمان با این اعمال قهر و خشونت، باد بیخردی نیز وزیدن گرفت تا اگر اندک خردی در جایی وجود داشت با خود ببرد. در پی این دو حادثه روزگاری فرا رسید که اساس همبستگی مردمان در آن سست است و عزم و اراده و امید به فردا چندان جایی ندارد. این روزگار را میتوان روزگار بیخردی دانست. در این روزگار، نادانی و ناتوانی و توهم و سودا و تعصب، جای دانایی و امید و عزم و همت و دوستی را میگیرد و زندگی دشوار و دشوارتر میشود.
مردمان آزرده از مشکلات ناله میکنند اما راه رفع آنها را کسی نمیداند و برای آن اهتمامی هم صورت نمیگیرد. اقتضای روزگار عسرت هم جز این نیست ولی این امر نباید توجیهی برای ناتوانی و قصور و اشتباه اشخاص و مخصوصاً حکومتها شود. روزگار حدود اختیار و قدرت اشخاص و سازمانها و حکومتها را معین میکند اما آنها کمتر به این وضع آگاهی دارند و میپندارند که هر کاری بخواهند میتوانند بکنند و این آشوب روزگار را بیشتر میکند.
با روزگار جنگ نمیتوان کرد. گذشت از آن هم، که همیشه میسر نیست، از راه خودآگاهی میگذرد و خودآگاهی نیز چندان با طبع و مزاج اهل روزگار سازگاری ندارد. جهان اکنون دربند روزگاریست که حیثیت انسان را هیچ و پوچ میانگارد ولی چه کنیم که از عهده غدر و مکر آن برنمی آییم.
چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
از این حیل که در انبانه بهانه توست
Tuesday, 19 August , 2025