همدان- اربعین در همدان روایت همسفر شدن دلهاست؛ جایی که مهمانی و میزبانی رنگ میبازد و همه خدمتگزار راه حسین(ع) میشوند.
خبرگزاری مهر، گروه استانها: در میان هزاران موکب پراکنده در عراق، موکبهای استان همدان جایگاه ویژهای دارند؛ چرا که ۱۰۰ درصد مردمی اداره میشود. اینجا خبری از بودجه سازمانی یا پشتوانه اداری نیست. سرمایه این مواکب، همان ایمان و همت بازاری و کشاورز، معلم و کارگر، دانشجو و خانهدار است.
از روستا تا کربلا: مسیر یک نذر
قصهها از همان خانههای گلین و کوچهپسکوچههای همدان آغاز میشود. پیرزنی در روستای علیصدر، کیسهای برنج از ذخیره زمستانیاش را برای موکب میفرستد: «پسرم! شاید نتوانم بیایم کربلا، ولی بوی این برنج، نیت من را میرساند». در تویسرکان، یک باغدار گردوی تازهچیدهاش را بار میزند تا به زائران برسد.
دامداری در کبودرآهنگ یک رأس گوسفند نذر کرده و میگوید: «حسینجان، این هم سهم من از این سفره.» همان شب، این گوشت در قابلمههای بزرگ مواکب نجف میجوشد و میان هزاران زائر تقسیم میشود.
زندگی جاری در دل موکبها
فضای داخل موکبهای همدان گرم و پرشور است. پیرمردی با لباس ساده کنار دیگ ایستاده، با ملاقهای بزرگ حلیم میکشد. جوانی با دستهای آغشته به آرد نان تازه از تنور درمیآورد و روی میزهای بلند میچیند. چند دختر دانشجو پشت میزهای کوچک، لیوانهای چای و قهوه عراقی را بین زائران پخش میکنند.
اینجا تفاوتی بین میزبان و میهمان نیست. همه در خدمت هماند. گاهی حتی زائران خسته، بعد از کمی استراحت، داوطلب کار در موکب میشوند؛ یکی ظرف میشوید، دیگری کمک به خرد کردن سبزی یا پوست گرفتن سیبزمینی میکند.
کمکهای کوچک، اثرهای بزرگ
شمردن کمکها کار بیهودهای است، چون ارزش هر هدیه نه در وزن و قیمت، که در نیت نهفته است. یک نوجوان ۱۵ ساله در همدان با پسانداز اندکش یک کارتن آب معدنی خرید و به موکب رساند. یک مغازهدار بخش مهمی از کولرهای فروشنرفتهاش را ارسال کرد تا هوای داخل چادرها خنک شود.
رستورانداری که نتوانست به کربلا بیاید، روزانه چند دیگ خورشت آماده میکند و با اولین کامیون حملشده از همدان راهی مرز میکند. حتی کودکان هم سهم دارند؛ نقاشیهایی با مضمون «حبالحسین» و پرچمهایی که با دستهای کوچک رنگآمیزی شدهاند، به ستونهای موکبها آویخته میشود و نگاه هر رهگذری را جلب میکند.
ششصد کیلومتر همدلی
موکبهای همدان فقط در نجف و کربلا برپا نشدهاند. از مسیر مرز مهران تا مسیرهای فرعی کاظمین، پرچم سبز و سرخ هیئتهای همدانی به چشم میخورد. هر کجا که زائری خسته باشد، یک سایهبان، یک لیوان نوشیدنی خنک یا یک بشقاب غذای گرم انتظارش را میکشد.
شبها، این مواکب به پاتوقی معنوی تبدیل میشود؛ حلقههای عزاداری، مداحی و قرآنخوانی برپا میشود. بسیاری از زائران، همین ساعات شبانه را زیباترین خاطره سفر خود میدانند.
حمایت از راه دور
شگفتی کار این است که بسیاری از همدانیها در خود عراق حضور ندارند، اما کمکهایشان بیوقفه میرسد. کامیونهای کوچک و بزرگ هر روز از استان حرکت میکنند؛ محمولههای حبوبات، نان خشک، خرما، شیرینی محلی «کماج» و حتی داروهای عمومی.
در همدان، پایگاههای جمعآوری کمکهای مردمی از چند هفته قبل از اربعین فعال میشود. گروههای بسیج محله، هیئتهای مذهبی و حتی مدارس، صندوقهای نذری کوچک را میگردانند تا هر کس هر اندازه که میتواند، سهم خود را ادا کند.
فراتر از میزبان و مهمان
در این مواکب، مفهومی فراتر از «پذیرایی» جریان دارد؛ اینجا، میزبان به میهمان نیاز دارد تا نذرش ادا شود و میهمان در آغوش میزبان، قوت قلب مییابد. همین بده بستان معنوی، مسیر اربعین را تبدیل به یک رودخانه زنده کرده است که آب آن از چشمههای کوچک و بزرگ دلهای مردمی میجوشد.
یک مسئول موکب در نجف میگوید: اربعین، ماراتن ایمان است؛ هر کس به اندازه توانش میدود، یکی با آشپزی، یکی با آبرسانی، یکی با شستن پاهای خسته زوار.
بعد از اربعین
با پایان یافتن مراسم، مواکب مردمی همدان به کار خود ادامه میدهند؛ برخی تجهیزات و مواد باقیمانده را به روستاهای محروم عراق و ایران میفرستند. حتی گروهی از نیروهای داوطلب، تا چند روز بعد از اربعین برای پاکسازی مسیرها میمانند و جاده را مثل روز اول تحویل میدهند.
سالها بعد، شاید کسی تاریخ دقیق این سفرها را به یاد نداشته باشد، اما قصه آن پیرزن، آن نوجوان، آن کشاورز و آن مغازهدار که همهشان دلشان را در مسیر کربلا گذاشتند، همچنان دهان به دهان خواهد گشت.
اربعین هر سال تکرار میشود، اما همدلی مواکب مردمی همدان، تکراری نیست؛ تازهتر و پررونقتر از سال قبل، با عشق به حسین (ع) که هرگز کهنه نمیشود.
Monday, 11 August , 2025