شناخت صحیح نسبت به واجبات و مستحبات و شیوه اولویتبندی آنها، برای دستیابی به یک زندگی متعادل و رضایتبخش از منظر دین ضروری است.
به گزارش خبرنگار مهر، در سبک زندگی اسلامی، رعایت احکام شرعی از اهمیت بالایی برخوردار است. این احکام به دو دسته کلی واجبات و مستحبات تقسیم میشوند که هر یک جایگاه و نقش خاص خود را در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان ایفا میکنند. شناخت صحیح نسبت این دو و شیوه اولویتبندی آنها، برای دستیابی به یک زندگی متعادل و رضایتبخش از منظر دین ضروری است.
ستونهای دین و ارکان زندگی
واجبات، اعمالی هستند که انجام آنها بر هر مسلمانی فرض و ترک آنها گناه کبیره محسوب میشود. این دسته از احکام، پایههای اصلی دین و ستونهای زندگی دینی را تشکیل میدهند. اهمیت واجبات تا بدان حد است که ترک عمدی آنها میتواند ایمان فرد را متزلزل سازد و عواقب اخروی در پی داشته باشد. نمونههایی از واجبات عبارتند از: نمازهای یومیه، روزه ماه رمضان، پرداخت خمس و زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر، صله رحم و…
انجام واجبات، نه تنها تکلیفی الهی است، بلکه منافع فردی و اجتماعی بسیاری نیز در پی دارد؛ از جمله تقویت انضباط فردی، پرورش روحیه بندگی، ایجاد حس مسئولیتپذیری اجتماعی و حفظ سلامت روحی و جسمی. مستحبات، اعمالی هستند که انجام آنها ثواب و پاداش الهی دارد، اما ترک آنها گناه محسوب نمیشود. مستحبات در واقع، اعمالی هستند که به منظور کسب فضائل بیشتر، تقرب فزونتر به خداوند و تکمیل سعادت انسان تشریع شدهاند. آنها جنبه کمالبخشی و زیباییبخشی به زندگی دینی دارند و مانند تزئیناتی بر ستونهای واجبات هستند. برخی از مستحبات رایج عبارتند از: نمازهای نافله، قرائت قرآن و دعا، صدقه دادن، زیارت مشاهد مشرفه، عیادت از بیمار و تشییع جنازه و…
انجام مستحبات، روح انسان را صیقل میدهد، ایمان را تقویت میکند و به زندگی معنوی عمق میبخشد. آنها دریچههایی به سوی رحمت الهی هستند و فرد را در مسیر تقرب الهی یاری میکنند.
مهمترین نکته در نسبت بین واجبات و مستحبات، اولویت قطعی و همیشگی واجبات است. در سبک زندگی اسلامی، هیچ مستحبی نمیتواند جای یک واجب را بگیرد و هیچ مستحبی نمیتواند مجوز ترک یک واجب باشد. این اصل به صراحت در روایات و آموزههای دینی مورد تأکید قرار گرفته است. به عنوان مثال: امام صادق (ع) میفرمایند: “هیچ عملی از اعمال نیک به اندازه انجام فرایض و اجتناب از محارم محبوبتر نیست.” (اصول کافی، ج ۲، ص ۸۱) این بدان معناست که اگر فردی در شرایطی قرار گیرد که مجبور به انتخاب بین یک واجب و یک مستحب باشد، بدون شک باید واجب را مقدم بدارد. مثلاً، اگر وقت نماز واجب فرارسیده باشد، مشغول شدن به یک دعای مستحبی طولانی، عملی نادرست است.
رعایت این اولویتبندی نه تنها از نظر فقهی اهمیت دارد، بلکه نشاندهنده فهم صحیح از آموزههای دینی و تعادل در زندگی معنوی است. کسی که به جای انجام واجبات، صرفاً به مستحبات میپردازد، مانند کسی است که به تزئین خانه مشغول است، در حالی که ستونهای اصلی خانه در حال فروریختن است.
با توجه به اصل اولویت واجبات، شیوه سنجش اولویتها به شرح زیر است: قبل از هر چیز، فرد باید اطمینان حاصل کند که تمامی واجبات شرعی خود را به نحو احسن انجام داده است. این شامل نماز، روزه، خمس، زکات، ادای حقوق مردم (مانند پرداخت بدهیها و رعایت حقوق همسایگان) و سایر واجبات فردی و اجتماعی میشود.تمرکز اصلی باید بر ادای حقوقالله و حقوقالناس باشد. گاهی اوقات، برخی افراد به انجام مستحبات زیادی میپردازند، در حالی که در ادای حقوق مردم کوتاهی میکنند. این امری ناپسند و خلاف آموزههای اسلامی است. گاهی اوقات ممکن است دو واجب با یکدیگر در تزاحم قرار گیرند، به این معنا که انجام یکی، مانع از انجام دیگری شود. در این صورت، باید اولویتبندی صورت گیرد. اصول کلی در این زمینه عبارتند از: واجباتی که اهمیت بیشتری دارند، مقدم بر واجبات کماهمیتتر هستند. تشخیص “اهم” و “مهم” معمولاً بر اساس نظر فقها و اصول فقهی صورت میگیرد (مثلاً حفظ جان از اوجب واجبات است).واجباتی که به حفظ نظم جامعه، امنیت و مصالح عمومی کمک میکنند، معمولاً بر واجبات فردی مقدم هستند (مانند رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی که حفظ جان افراد را در پی دارد).در برخی موارد، ادای حقوق مردم (مثل بازپرداخت بدهی) بر برخی از حقوق الهی (مثل حج مستحبی) مقدم است، هرچند که در مورد واجبات اصلی مانند نماز، حقوقالله مقدم است.واجباتی که زمان مشخصی دارند (مانند نمازهای یومیه) بر واجباتی که زمان انعطافپذیرتری دارند (مانند قضای نمازهای گذشته) مقدم هستند. پس از اطمینان کامل از انجام واجبات و رعایت اولویتها در صورت تزاحم آنها، فرد میتواند به انجام مستحبات بپردازد. در انتخاب مستحبات نیز میتوان اولویتهایی را در نظر گرفت:
در مجموع، سبک زندگی اسلامی بر پایه تعادل و رعایت اولویتها بنا شده است. واجبات، ستون فقرات این سبک زندگی هستند و بدون آنها، بنیان دین و دنیا متزلزل خواهد شد. مستحبات نیز به مثابه تزئینات و کمالبخشهای این زندگی هستند که به آن زیبایی و عمق میبخشند. فهم صحیح این نسبت و رعایت دقیق اولویت واجبات بر مستحبات، کلید دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی و حرکت در مسیر رضایت الهی است. بنابراین، هر مسلمانی باید همواره در پی ادای کامل واجبات خود باشد و پس از آن، با نگاهی هوشمندانه و هدفمند، به سمت انجام مستحبات قدم بردارد.
مصطفی شاهرضایی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و پژوهشگر قرآنی در این خصوص به درنگی بر اولویت عمل، آگاهی از زمان، و کارنامهای که ابدی میشود اشاره کرده و میگوید: در دستان ما، برگهایست؛ سفید، نانوشته، و بیتکرار. و کنار گوشمان، صدای زمان است که آرام اما پیوسته میگوید: «بشتاب. دیر میشود.» زندگی، صحنهی آزمونیست که در آن نه مراقب دیده میشود، نه زنگ پایان به صدا درمیآید.اما ناگهان خواهیم دید: برگهها را گرفتهاند.و آنچه مانده، نه فرصت پاسخ، که حسرتِ غفلت است. در این امتحان، همهی اعمال جایگاه یکسان ندارند.
همه کارهای خوب، خوباند؛ اما نه به یک اندازه. برخی، ستون خیمهاند. اگر نباشند، سقف فرو میریزد.و برخی، چراغاند؛ زیبا و روشنیبخش، اما مشروط به وجود ستون.
نماز، حقالناس، نیکی به والدین، صداقت، وفای به عهد. اینها کارهاییاند که اگر نباشند، بقیه نور ندارند. مثل خانهای که بدون پی، حتی زیباترین پنجرههایش سقوط میکنند.اما ماجرا فقط در «نوع عمل» نیست؛ بلکه «زمان عمل» هم سرنوشتساز است. برخی کارها اگر دیر انجام شود، از اثر میافتد.مثل کمک به پدر و مادر، وقتی هنوز نیازمندند. تا وقتی هستند، نگاهشان، صدایشان، ضعفشان، بهانهی آسمانیشدن ماست. اما پس از آن؟ هرچه اشک بریزیم، دیگر صدایمان بهگوششان نمیرسد.
این را باید از عاشورا یاد گرفت. یاری امام، در عصر عاشورا معنایی ندارد. یار باید پیش از ظهر بیاید؛ وقتی هنوز امیدی هست برای دفاع، برای برافراشتن پرچم حق، برای نوشاندن آب. بعد از ظهر، میدان را غبار گرفته، و صدای “هل من ناصر” خاموش شده است.
پس ای انسان! اگر دلت خواست نیکی کنی، وقتشناس باش. اگر نیتی داری، درنگ نکن. زیرا بعضی درهای آسمان، فقط در لحظاتی خاص باز میشوند؛ و اگر دیر برسی، حتی اگر با اخلاص برسی، آن در، بسته خواهد بود. در نظام بندگی، برخی اعمال مانند ستوناند و برخی همچون سقف؛ اگر ستون نباشد، سقف هم فرو میریزد.
پیامبر اکرم فرمود: «لا صدقة لمن لا صلاة له» یعنی اگر نماز نیست، صدقه پذیرفته نمیشود.و در حدیث قدسی میخوانیم: «ما تقرّب إلیَّ عبدی بشیء أحبّ إلیَّ مما افترضتُه علیه» هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از انجام واجبات نیست.
واجبات، همان اعمالی هستند که پایهاند، اساساند، و اگر نباشند، مستحبات بر آنها سوار نمیشوند.اگر انسانی نماز نخواند، اما روزهی مستحبی بگیرد، عبادتهایش بر زمین فرو میریزد؛ مثل بنایی که هنوز پی نگرفته، اما بخواهد گلدسته بسازد.
در امتحان زندگی، باید فهمید که کدام سؤالها ضریب بالاتری دارند. بعضی سؤالها تعیینکنندهی نمرهاند؛ بعضی دیگر مکملاند و در صورتی معنا دارند که اولیها پاسخ داده شده باشند. عمل هم چنین است: گاهی یک مهربانی کوچک در لحظهای درست، وزنی دارد که هزاران ذکرِ بیجان ندارد.و گاهی یک کوتاهی، یک تأخیر، یک غفلت، رشتهای از خیر را باطل میکند.
قرآن هشدار میدهد: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا، الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا. بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه کنم؟ آنانکه تلاش کردند، اما راه را اشتباه رفتند. (کهف، ۱۰۳–۱۰۴)پ س باید دانست، و درست دانست.و باید دانست، و زود دانست. که داناییِ دیرهنگام، سودی ندارد.
قرآن برای بندگان خوب، نشانهای دارد: وَسَارِعُوا إِلَیٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ.بشتابید به آمرزش پروردگارتان. (آلعمران، ۱۳۳)و دربارهی مؤمنانِ ناب میفرماید: إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ.آنان در کار خیر شتاب میکردند. (انبیا، ۹۰)و در وصفِ پیشتازانِ نجات: السابقونَ السابقونَ، أُوْلَٰئِکَ الْمُقَرَّبُونَپیشافتادگانِ حقیقی، همان مقربان خداوندند. (واقعه، ۱۰–۱۱)
در بندگی، فقط کار خوب کافی نیست. باید بهموقع باشد. باید اولویتمند باشد. باید با فهم درست از نقشهی آسمانی زندگی انجام گیرد.
برخی اعمال خوب، اگر با گناهی نابخشودنی همراه شوند، نابود میشوند.قرآن از «حَبط عمل» سخن گفته: عملهایی که سوخته میشوند.نه بهخاطر بیارزشیشان، بلکه بهخاطر گناهی که آنها را بلعیده است.
اکنون، ما و برگهای در دستمان ماندهایم.و زمان، اندک است.و حساب، دقیق است.و هر لحظه، فرصتیست که یا ثبت میشود، یا از دست میرود.اما چه زیباست که لحظهها را با نور پر کنیم، با فهم، با معرفت، با زمانشناسی، با اولویتداری، تا آنگاه که ندای قیامت بلند میشود.
و آن روز خواهد آمد.روزی که پردهها کنار میرود، نامهها داده میشود، و رازها خوانده میشود.یکی را میبینی، که کارنامهاش را از دست راست به او میدهند.لبخند میزند، چهرهاش میدرخشد، و با شوق میگوید: هَاؤُمُ اقْرَؤُوا کِتَابِیَهْ.بگیرید! بخوانید کارنامهام را! (حاقه، ۱۹)
و خداوند، حسابش را آسان میگیرد: بگیرید، بخوانید کارنامهام را.خداوند هم او را با لطف مینگرد: یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًاحسابش آسان میشود.و او، سبکبال، سرافراز، به سوی یارانش میرود، مَسْرُورًا.شاد و راضی. چه نیکوست که چنین پایان یابیم.و چه حسرتبار است اگر لحظهها را با غفلت از دست داده باشیم.
Thursday, 17 July , 2025