مساجد در اسلام جایگاه ویژه‌ای دارند و صرفاً محل نماز نیستند، بلکه به‌عنوان پایگاه‌های عبادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی نقش‌آفرینی می‌کنند. از صدر اسلام تا امروز، مسجد مرکز تحولات بوده اند.

خبرگزاری مهر گروه دین و اندیشه-سمانه نوری زاده قصری: مساجد در اسلام جایگاه ویژه‌ای دارند و صرفاً محل نماز نیستند، بلکه به‌عنوان پایگاه‌های عبادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی نقش‌آفرینی می‌کنند. از صدر اسلام تا امروز، مسجد همواره مرکز شکل‌گیری تحولات مهم اجتماعی و سیاسی بوده و محلی برای اتحاد، آموزش و تربیت دینی مردم، به‌ویژه نسل جوان، به شمار می‌رود. پیامبر اسلام نیز با ساخت مسجدالنبی در مدینه، نخستین حکومت اسلامی را از مسجد آغاز کرد.

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

بر اساس روایات پیامبر و ائمه اطهار، رفت‌وآمد به مسجد آثار معنوی زیادی دارد؛ از جمله پاک شدن گناهان، افزایش درجات، استجابت دعا و جلب رحمت خداوند. به همین دلیل حفظ حرمت مسجد و تلاش برای آبادسازی آن وظیفه‌ای مهم بر دوش همه مسلمانان است.

در روایات، تأکید فراوانی بر زنده نگه داشتن یاد کربلا شده است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «شیعیان ما، کسانی‌اند که در عزاداری ما محزون و غمگین‌اند و در شادی ما شاد.» علما نیز همواره به برگزاری روضه‌ها در مساجد اهمیت داده‌اند، زیرا این فضاها از نظر شرعی و عرفی طهارت و قداست بیشتری دارند و دل‌ها در آن آمادگی بیشتری برای شنیدن پیام عاشورا دارند. به همین دلیل، روضه‌خوانی در مسجد نه‌فقط یک سنت بلکه یک وظیفه دینی برای حفظ فرهنگ عاشوراست.

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

امام حسین (ع) نیز در مسیر حرکت، سخنرانی‌های زیادی داشتند که در تاریخ ثبت شده و همه آنها بعد از نماز بوده. حضرت راه باز فکری را بند به نماز می‌فرمود، چون وقت‌های دیگر فکرهای گوناگونی است ولی وقت نماز و در مسجد، فکرها آماده و متمرکز است.

عصر تاسوعا دشمن خواست حمله کند حضرت شب عاشورا را مهلت گرفت وفرمود: «أنی أحب الصلاهًْ له» (اللهوف، ص ‏۸۹) من نماز را دوست دارم. حضرت هیچ تقاضایی از دشمن ندارد جز تأخیر برای نماز، با اینکه هیچ ترس و وحشت و هراسی هم از دشمن ندارد.

در هم تنیدگی این دو موضوع نماز و عزای اهل بیتی که خود نماز را برپا داشتند نشان می‌دهد که ما به عنوان شیعیان راه سید الشهدا نباید از نماز بخاطر حضور در مراسم عزاداری غافل شویم.برای همین است که بعد از هر هیأتی خودم را به اولین مسجد کنار آن هیئت می‌رسانم. یکی از همین هیأت‌ها که دمادم غروب آفتاب به اتمام می‌رسد.

به مسجد کوچکی کنار یک کبابی معروف در محله قدیمی خورشید با درب کوچکی که خودنمایی می‌کند برمی خورم تا اقامه مهمترین فریضه دین یعنی نماز به جماعت داشته باشم. مسجدی بسیار کوچک با روح هایی خدایی که در آن به عالم ملکوتی و روحانی پیوند خواهند خورد.از ابتدای ورودم حضور شاخص کودکان و نوجوانان به چشم می‌آید.

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

شاید مسجد کمتر از صد متری میرفخرایی آنقدر گنجایش کودکان و خردسالان را ندارد که در چشم می آیند. می‌گویند اینجا تمام ده شب روضه عزا بعد از پایان نماز برقرار است. طبقه بالا زنانه است. چیزی حدود سی پله مرا به طبقه بالا می‌رساند.به زنان مسنی فکر می‌کنم که سختی این پله‌ها را به جان می‌خرند تا در نماز جماعت حضور یابند. دختر بچه‌هایی که با چادرهای کودک شبیه نخودی در قصه‌ها شده اند.

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

جای سوزن انداختن نیست.کیپ تا کیپ زنان چادر نماز پوشیده ایستاده‌اند برای قامت نماز. همه چیز به سبک قدیمی و سنتی خودش نمود پیدا می‌کند.

از ظاهرش مشخص است که مسجدی قدیمی است اینطور که از اهالی اش شنیدم بیش از هفتاد سال قدمت دارد که در طی این دوران بازسازی هم شده است اما چهره امام جماعت جوان این مسجد نشان از پویایی و ذوق همراه با جذب زیاد خبر می‌دهد.نماز با سرعت خوانده می‌شود. شاید بخاطر اینکه جمعیت زیاد و فضا محدود است.

بلافاصله که نماز تمام می‌شود خادم مسجد سینی چایی که عطر و طعم بهشت می‌دهد با استکان‌های کوچک و نعلبکی‌های طرح قدیم در سکویی قرار می‌دهد تا نمازگزارانی که می‌خواهند بروند پذیرایی شوند. چایی لب سوز و کمر باریک با خرمایی دشتی… ترکیبی که از این بهتر نمی‌شود حتی در گرمای چهل درجه تابستان!

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

امام جماعت جوان این مسجد نماز را که می‌خواند بالای منبر می‌رود و شروع به سخنران. می‌کند تمام ده شب محرم را از عنصر و ویژگی مسئولیت پذیری در بین زمان‌ها و مکان‌های مختلف می‌گوید.بیان شیوایی دارد.

شور روضه‌های حسینی و حقیقتی فراتر از عبادت ظاهری

سید مرتضی پورعلی، امام جماعت مسجد میرفخرایی، می‌گوید: امسال شور و حال مردم در روضه‌های امام حسین (ع) چندین برابر شده، جمعیت مسجد نسبت به سال گذشته دست‌کم شش برابر شده است. جوان‌ها، مادرها، بانوان… با سختی جا پیدا می‌کنند، اما می‌آیند. این محبت، از جنس عشق است. عشقی که با وجود تمام مشکلات، هنوز زنده است؛ چون ریشه در باور توحیدی دارد.

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

او ادامه می‌دهد: آنچه انسان را حفظ می‌کند، فقط مناسک نیست؛ بلکه خداباوری و توحید است. مگر می‌شود نماز بخوانی اما در آن عشق نباشد؟ مگر می‌شود روزه بگیری، جهاد کنی، حجاب داشته باشی… اما بدون محبت؟ تولی و عشق به اهل‌بیت، جان اعمال دینی است. بدون آن، همه چیز بی‌روح می‌شود. هر عملی که از روی محبت نباشد، ماندگار نیست.

حجت‌الاسلام پورعلی در ادامه به تجربه‌ای دلنشین اشاره می‌کند: «روزی در جلسه‌ای در سازمان دارالقرآن با یک خانم پروفسور دیدار داشتم؛ بانویی محجبه، بااصالت، که بیست سال در انگلستان تدریس کرده بود. از او پرسیدم: چه شد که حجابت را این‌طور کامل حفظ کردی؟ لبخندی زد و گفت: وقتی بچه بودم، مادربزرگم گفت برو نان بخر. چادرش را به من داد و با نرمی و شیرینی گفت: “عزیزم، این چادر احترام دارد.” همان لحظه در دلم نشست. گفت اگر در قلب اروپا هم باشی، حجابت را فراموش نکن. همین باعث شد حجابم برایم تبدیل به عشق شود، نه اجبار.

و در پایان یادآور می‌شود: اگر با تندی به فرزندمان بگوییم: “نمازت رو بخون! “، او نمازخوان نمی‌شود. دعوت به نماز، حجاب، دین‌داری، کار فرهنگی می‌خواهد، نه زور. دین با محبت زنده می‌ماند، نه با تحمیل.

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

در این میان با کودکان بیشتر دوست دارم هم صحبت شوم. شور و نشاط آنها در مسجد زائد الوصف است. محمدحسین واحدی ۱۰ سالش که می‌گوید: من ده سالمه و از وقتی یادم میاد، توی مسجد میرفخرایی خادم بودم.شب‌های محرم که می‌رسه، دلم یه جور عجیبی می‌لرزه… همه جا پر از پرچم مشکی می‌شه و بوی اسپند و گلاب میاد. من با دل خوش میام تو مسجد و کمک می‌کنم. یه بار مهر می‌چینم، یه بار کفش‌ها رو مرتب می‌کنم، تو این شب‌ها، حس می‌کنم امام حسین (ع) خودش به ما نگاه می‌کنه. مسجد میرفخرایی برام فقط یه مسجد نیست… انگار قلب دوممه.»

نوجوان دیگر امیرمهدی حیدری ۱۳ ساله‌ای است که به نسبت بقیه پسر بچه‌ها پخته‌تر رفتار می‌کند و می‌گوید: «من عاشق شب‌های محرم تو مسجد میرفخرایی‌ام.وقتی میام تو، انگار یه دنیای دیگه‌ست… صدای نوحه، اشکای مردم، … همش قشنگه.تو این شب‌ها، هر کاری که بکنم، برام یه ثواب بزرگه. حتی اگه فقط یه لیوان آب بدم دست یکی که گریه کرده.

مسجد میرفخرایی یه جاییه که دلمو به امام حسین نزدیک می‌کنه.من اینجا با همه‌ی دلم دعا می‌کنم، گریه می‌کنم، و حس می‌کنم خدا صدامو می‌شنوه.»سید محمدمهدی پورعلی ۱۰ ساله اش هست او که فرزند امام جماعت جوان هست گویا در میان جمع احساس مسئولیت بیشتری می‌کند و به من می‌گوید: «تو محرم، مسجد میرفخرایی یه حال و هوای دیگه داره. پرچم‌های مشکی، صدای روضه، همه‌چی فرق داره.من دوبار خادم مسجد بودم. هم مهر می‌چیدم، هم کمک می‌کردم کفش‌ها رو مرتب کنم. هر بار که خادم شدم، یه حس قشنگ تو دلم افتاد… یه حس بزرگ شدن! اینجا بودن، خادمی کردن، توی شلوغی و گریه‌های شبای محرم، برام از هر بازی و تفریحی قشنگ‌تره.»

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند

امیرعلی ۶ ساله اش و کمی خجالتی تر با من حرف میزد، می‌گوید: من هر روز با مامانم میام مسجد. مسجد را خیلی دوست دارم. وقتی میام تو، دلم خوشحال می‌شه.مامانم میگه اینجا خونه خداست. واسه همین من همیشه با لبخند میام.»

صحبتم با بچه‌ها نصفه نیمه مانده که یکی یکی بلند می‌شوند سراغ کار خودشان یکی می‌رود سراغ استکان‌های خالی از چایی، یکی دیگر می‌رود درب مسجد را نیم بند کند. دیگری هم می‌رود سرو سامانی به بچه‌های دیگر بدهد و آنها را که باهم دعوا می‌کنند از هم جدا کند.

زیبایی مسجد به همین ممزوج شدن ستون دین که نماز است با معرفت و حب اهل بیت است. کم کم سینه زنی هم تمام می‌شود و زنان زودتر از مردان برای خروج اقدام می‌کنند که از سوی خیرین مسجد در پایان اطعام هم می‌شود.مسجد کوچکی که آنقدر جاذبه ایجاد کرده است که دو برابر مساحت خودش افراد را پذیراست واقعاً خدا قوت دارد.

با تلفیق روضه و مسجد، انسان عطر بهشت می گیرد؛کودکان عاشق مسجد هستند