اسرائیل هدف خود در مناقشه با ایران را فراتر از نابودی برنامه هستهای و موشکی جمهوری اسلامی برده و اکنون خواستار تغییر حکومت است؛ اقدامی که اگرچه در قواره این رژیم جعلی نیست اما نشریه مادرن دیپلماسی با اشاره به تجربیات عراق، سوریه و لیبی نسبت به پیامدهای فاجعهبار آن هشدار میدهد.
به گزارش اقتصاد آنلاین، نشریه مادرن دیپلماسی در گزارشی درباره تبعات تغییر حکومت در ایران هشدار میدهد. این نشریه در بخشی از گزارش خود آورده است: اسرائیل هدف خود را در مناقشه با ایران گسترش داده و اکنون نه تنها به دنبال نابودی برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی است، بلکه قصد دارد تغییر رژیم در تهران را نیز دنبال کند. این تغییر رویکرد به دلیل شباهت با مداخلات پیشین، زنگ خطر را به صدا درآورده است. نمونههای عراق، لیبی و سوریه نشان میدهند که تغییرات ناگهانی رژیمها غالباً منجر به جنگ داخلی و مهاجرتهای گسترده میشوند. ساختار پیچیده حکومت ایران، در صورت فروپاشی خشونتآمیز، میتواند موجب تجزیه کشور و موج مهاجرتی حتی شدیدتر شود. علاوه بر این، اختلافات فزاینده در داخل ایالات متحده و مواضع متضاد در اروپا نیز بر پیچیدگی صحنه جهانی میافزایند.
تغییر رژیم در خاورمیانه؛ تجربههای اخیر
در روزهای اخیر، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در مصاحبهای با شبکه فاکسنیوز بهطور علنی اهداف دولت خود در مناقشه با ایران را گسترش داد. تحت رهبری او، دولت فعلی اسرائیل نهتنها به دنبال نابودی برنامههای هستهای و موشکی ایران از طریق اقدام نظامی است، بلکه تغییر رژیم در تهران را نیز پیگیری میکند. این هدف جدید با انتقادات شدید تحلیلگرانی مواجه شده که شباهتهای نگرانکنندهای با حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میبینند.
در آن زمان، اصلیترین توجیه دولت بوش برای حمله پیشدستانه، ادعای در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی توسط رژیم صدام حسین بود؛ ادعایی که بعدها نادرست بودن آن ثابت شد. نتیجه آن مداخله، فروپاشی کامل دولت عراق بود. خلأ قدرت ناشی از آن، زمینهساز ظهور داعش شد که بخشهایی از شمال و شرق عراق را تسخیر و ویران کرد. برآوردهای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و اندیشکدههایی مانند بروکینگز نشان میدهد که حدود ۴.۷ میلیون نفر در اثر این جنگ آواره شدند، چه در داخل و چه خارج از عراق.
تجربه لیبی و سوریه؛ جنگ داخلی و موج مهاجرت
عراق تنها مورد نبود. چند سال بعد، در شمال آفریقا، اعتراضات بهار عربی که رژیم معمر قذافی در لیبی را بیثبات کرد، با حمایت جامعه بینالملل مواجه شد. قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت سازمان ملل استفاده از «تمام اقدامات لازم» برای حفاظت از غیرنظامیان را مجاز دانست و این تصمیم به مداخله نظامی تحت رهبری ناتو منجر شد. کشورهای مختلف آموزش، تسلیحات و اطلاعات در اختیار نیروهای شورشی قرار دادند. تنها سه سال پس از سقوط قذافی و در همان سالی که دومین جنگ داخلی لیبی آغاز شد، رئیسجمهور وقت تونس، منصف مرزوقی، در اوت ۲۰۱۴ اعلام کرد که دو میلیون لیبیایی (حدود یکسوم جمعیت پیش از ۲۰۱۱ این کشور) به تونس پناه بردهاند.
پیامدهای فروپاشی ایران؛ از جنگ داخلی تا مهاجرت میلیونی
اگر رژیم ایران بهطور ناگهانی و خشونتآمیز سرنگون شود، پیامدهای آن میتواند از عراق، لیبی و سوریه نیز وخیمتر باشد. ایران کشوری با جمعیتی نزدیک به ۹۰ میلیون نفر، تنوع گسترده قومی و مذهبی، و ساختار حکومتی پیچیده است. فروپاشی چنین نظامی، در غیاب جایگزینی قابل دوام، میتواند به جنگ داخلی تمامعیار بین گروههای مختلف قومی، مذهبی و سیاسی منجر شود. در چنین سناریویی، فرار جمعیت میلیونی به کشورهای همسایه مانند ترکیه، عراق، پاکستان، افغانستان و حتی اروپا دور از انتظار نخواهد بود.
سازمانهای بینالمللی هنوز درگیر پیامدهای بحرانهای گذشته در سوریه و افغانستان هستند و کشورهای میزبان مانند ترکیه و لبنان بهسختی از عهده تأمین نیازهای جمعیتهای پناهجو برمیآیند. اروپا نیز پس از بحران مهاجرت سال ۲۰۱۵ که به ورود حدود یک میلیون پناهجوی سوری انجامید، دیگر ظرفیت پذیرش موج دیگری از پناهندگان را ندارد. موج احتمالی مهاجرت از ایران میتواند بهمراتب بزرگتر و پرهزینهتر باشد.
آیا تغییر رژیم در ایران، منافع آمریکا را تهدید میکند؟
در ایالات متحده نیز دیدگاهها نسبت به سیاست تغییر رژیم در ایران متفاوت است. هرچند جناحی از محافظهکاران افراطی از سالها پیش خواستار حمایت از مخالفان جمهوری اسلامی بودهاند، اما تحلیلگران امنیت ملی و بسیاری از مقامات سابق دولتهای مختلف نسبت به عواقب این سیاست هشدار دادهاند. رابرت مالی، نماینده ویژه پیشین آمریکا در امور ایران، و ریچارد هاس، رئیس سابق شورای روابط خارجی، از جمله کسانی هستند که نسبت به بیثباتی گسترده، تهدیدات تروریستی و پیامدهای انسانی یک فروپاشی ناگهانی در ایران هشدار دادهاند.
نکته مهم دیگر، احتمال تشدید درگیریهای منطقهای است. اگر ساختار دولت در ایران فروبپاشد، گروههای شبهنظامی مورد حمایت ایران در عراق، لبنان، سوریه و یمن ممکن است بهصورت مستقل و غیرقابلکنترل عمل کنند. از طرف دیگر، کشورهای منطقه مانند عربستان، ترکیه و اسرائیل ممکن است برای پر کردن خلأ قدرت به اقدامات نظامی مستقیم یا نیابتی دست بزنند؛ موضوعی که خطر درگیری منطقهای تمامعیار را افزایش میدهد.
اتحادها، فرصتها و خطاهای پرهزینه
در سطح ژئوپلیتیکی، تلاش برای تغییر رژیم در ایران میتواند شکاف میان متحدان غربی را عمیقتر کند. اروپا که پیشتر نیز در جریان خروج یکجانبه دولت ترامپ از برجام احساس بیاعتمادی کرده بود، احتمالاً نسبت به گزینه نظامی و تغییر رژیم در ایران نیز مقاومت خواهد کرد. اتحادیه اروپا نگران موجهای مهاجرتی، رشد افراطگرایی و تضعیف پروژههای دیپلماتیک خود است. کشورهای اروپایی از جمله آلمان، فرانسه و ایتالیا با هرگونه درگیری گسترده در خاورمیانه مخالفند، زیرا میدانند که پیامدهای مستقیم آن گریبانگیر آنها خواهد شد.
همچنین، چین و روسیه که در سالهای اخیر روابط خود را با تهران تقویت کردهاند، بهشدت با تغییر رژیم در ایران مخالف خواهند بود. دخالت نظامی یا حمایت خارجی برای سرنگونی حکومت در تهران میتواند زمینهساز افزایش تنشها میان قدرتهای جهانی شود و نظم بینالمللی را بیشازپیش شکننده کند.
خطر یک تصمیم پرهزینه
سابقه سیاستهای مداخلهجویانه غرب در منطقه خاورمیانه نشان میدهد که تغییر رژیم از بیرون، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به حذف دشمنان منطقهای منجر شود، اما در بلندمدت غالباً به بیثباتی، جنگ داخلی و فجایع انسانی منتهی شده است. ایران، با جمعیت و وسعت جغرافیایی و تنوع قومی خود، در صورت فروپاشی، میتواند منشأ بحرانی باشد که نهفقط منطقه، بلکه اروپا و حتی جهان را تحت تأثیر قرار دهد. سیاستگذاران غربی باید با دقت، هوشیاری و بر پایه تجربیات تاریخی، از تکرار اشتباهاتی پرهزینه جلوگیری کنند.
Saturday, 28 June , 2025