یک بخشی از قهر ساختاری با بچههای جهاد، البته به اختلال پارادایم نهادهای رسمی بازگشت دارد؛ اما اشکالات مهمی هم در خود جهادگران وجود دارد که جدی است.
خبرگزاری تسنیم؛ گروه اقتصادی ــ روز گذشته گزارشی منتشر شد که نشان میدهد کشت و صنعت کارون ۱۲۰ هکتار زمین را طوری به تجهیزات نوین آبیاری مسلح کرده که مصرف آب را ۶۰ درصد کاهش داده، مصرف سم را به ۲۰ درصد و مصرف کود را به نصف رسانده، و ضمن کاهش ضایعات در هنگام برداشت، بهرهوری محصول را افزایش داده است.
با دیدن این فناوری حیرتانگیز، این به ذهن نگارنده متبادر شد که بسا فناوریهای روزآمد که جهادگران جهادسازندگی در این زمینه و در زمینههای دیگر آن را خلق کرده و به آن مجهز هستند؛ اما نهادهای رسمی کشور به استفاده از آنها علاقهای نشان ندادهاند. این فناوریها گاه حاصل سالها تجربه میدانی و تلاش علمی-عملی نیروهای جهادی بوده است، اما بسیاری از این دستاوردها خاک میخورد و در چرخه عمومی توسعه کشور قرار نمیگیرد.
بیشتر بخوانید
مطالعه مروری بر پرونده تمدنی «جهاد سازندگی»نجات آب ــ ۱۶ | گزارش «پیشرفتهترین طرح دنیا» در کاهش مصرف آب، با ۶۰درصد صرفهجویی
یک بخشی از قهر ساختاری با بچههای جهاد، البته به اختلال پارادایم نهادهای رسمی بازگشت دارد. یعنی دستگاههای رسمی به دلیل چارچوبهای اداری خاص و نگاه بوروکراتیک معیوب خود، اساساً جایی برای نوآوریهای برآمده از بطن جامعه و گروههای پیشران قائل نیستند و ترجیح میدهند همان مسیرهای تکراری را ادامه دهند. این شکاف پارادایمی موجب شده ارتباط میان میدان عمل و اتاقهای تصمیمگیری قطع شود و ظرفیتهای موجود در کف جامعه به ساختار رسمی راه پیدا نکند.
اما یک اشکال مهم هم در خود جهادگران وجود دارد که جدی است: در سالهای اخیر کم دیدهایم یا ندیدهایم که روی یک کارویژه ملی ــ از همان جنس که صاحبان فناوریاش تنها جهادگرانند؛ مثل آبخیزداری یا امنیت غذایی یا پشتیبانی جنگ یا حتی احیای جهاد ــ اجماعی حتی ۱۰۰ نفره توسط جهادگران عزیز حاصل شده باشد، و پیشنهادی منسجم و عملیاتی که پیشنهاددهندهاش یک «جریان قوی جهادی» باشد، ارائه شود. این نشان میدهد که اگرچه ظرفیت فردی و گروهی فراوانی در میان نیروهای جهاد وجود دارد، اما توانایی ایجاد همافزایی و حرکت جمعی در سطح ملی تضعیف شده است. در نتیجه، ایدههای بزرگ و ظرفیتهای عظیم در سطح فردی یا منطقهای باقی میمانند و هرگز به یک پروژه ملی تبدیل نمیشوند.
از کانونهای قوی باقیمانده از جهاد ــ مانند کانون جهادگران و کانون سنگرسازان ــ نیز طی سالهای اخیر در زمینه بسیج و انسجامبخشی سیاسی و اجرایی، تقریباً هیچ ندیدهایم. این کانونها که میتوانستند نقش اتاق فکر و مرکز هماهنگی جریانهای جهادی را ایفا کنند، امروز بیشتر جنبه نمادین و یادمانی پیدا کردهاند و کمتر به وظیفه اصلی خود یعنی سازماندهی نیروها و ارائه راهحلهای جامع ملی عمل کردهاند. غیبت آنها در صحنه سیاسی و اجرایی کشور به معنای از دست رفتن یک پشتوانه مهم برای حرکتهای تحولآفرین است.
مثال: آیا اگر ۲۰۰ نفر از این بزرگان، روی «احیا و توسعه پایدار دشت قزوین یا استان قم» به عنوان پایلوت کشور اجماع کنند، و روی مسئله خوب بایستند، باز هم ساختار بیمار وزارت جهادکشاورزی یا وزارت نیرو آنها را پس خواهد زد؟! اگر چنین اجماعی شکل بگیرد، نه تنها قدرت سیاسی و رسانهای بیشتری برای پیشبرد موضوع فراهم میشود، بلکه افکار عمومی نیز به حمایت برمیخیزد و دستگاههای رسمی ناچار میشوند حداقل بخشی از این طرحها را بپذیرند. به بیان دیگر، قدرت همگرایی و اجماع جمعی، میتواند بسیاری از موانع ساختاری را خنثی کند.
البته نامهها و عریضههای پراکنده فراوانی از سوی این عزیزان صادر میشود، که عارضهیابی و راهکار را با هم در خود دارد؛ اما این پراکندهنویسی کمفایده یا بینتیجه است. در چنین شرایطی، حتی اگر محتوای نامهها دقیق و کارشناسی باشد، باز هم به علت نبود پشتوانه جمعی و قدرت اجرایی، در عمل به جایی نمیرسد.
برای مثال، اگر یک نفر از این عزیزان، طی نامهای، پاتولوژی و راهکار مسئله انرژی کشور را طی عریضهای، در بالاترین سطح حتی به رهبر فرزانه انقلاب برساند، لاجرم دو گزینه پیش روی رهبری معظم خواهد بود: نخست اینکه این نامه را به ساختار رسمی کشور ارجاع دهند؛ که خب، نتیجه تقریباً از قبل مشخص است و همان چرخه معیوب اداری تکرار میشود. دوم اینکه این نامه پشت داشته باشد، و یک «جریان قوی اجرایی» بر انجام آن متعهد شده باشد؛ که در این شرایط، صورتبندی و آرایش مورد انتظار برای حل مسئله تفاوت خواهد کرد و عملاً امکان تحقق پیشنهاد فراهم میشود.
بنابراین تمام مشکل، متوجه ساختار بیمار دستگاههای کشور نیست. این عدم همگرایی عجیب، با آن شعار «همه با هم جهاد سازندگی» جور نیست. وقتی نیروهای جهاد نتوانند به معنای واقعی «همه با هم» کار کنند، طبیعی است که ساختار رسمی هم انگیزهای برای همراهی نشان ندهد. شاید مهمترین دلیل عدم اقبال به عزیزان جهاد، رویگردانی آنها از شعائر ماهوی خودشان است؛ یعنی همان روحیه جمعگرایی، عملگرایی و ایثار که روزی رمز موفقیت این نهاد بود، امروز کمرنگتر شده و جای خود را به پراکندگی و فردگرایی داده است.
انتهای پیام/
Friday, 5 September , 2025